هزارتومان برای راننده تاکسی عزیز
پنجشنبه 7 بهمن 1395 :: نویسنده : محمد طاهری
للباقی عصری از سر کوچه سوار تاکسی شدم. یک کورس بعد باید پیاده می شدم اما پول خرد نداشتم. راننده که آدم جا افتاده ای بود گفت آخرین مسیرت کجاست؟ گفتم ستاد. گفت پس بنشین. آمد و چهارراه را دور زد و وقتی ترافیک آن طرف خیابان را دید کلا مسیرش را عوض کرد و انداخت مسیر دیگری. رفتیم جلوتر باز ترافیک بود؛ این بار هم انداخت در مسیر دیگری. برایم جالب بود که حاضر ست مسافتش چند برابر بشود و هزینه بنزین بیشتری بدهد اما حرکت کند و در ترافیک نماند و یحتمل در وقتش صرفه جویی کند. من هم سریع در ذهنم شروع کردم به فلسفه بافتن! که:" دقیقا من هم این چنین فکر می کنم. برای حرکت باید هزینه بیشتری بدهی و این هزینه به س و مرداب شدن میارزد و الخ!" همین حین علی زنگ زد و قرار گذاشتیم با سیدسعید بیایند مسجد فاطمه اهرا (س) برای نماز مغرب که بعدش برویم دنبال بلیط و باقی هماهنگی های سفر. باز به ترافیک خوردیم و باز راننده انداخت به مسیر دیگر! نتوانستم جلوی کنجکاوی ام را بگیرم و با خنده پرسیدم: ظاهرا شما میانه خوبی با ترافیک ندارید؟
ادامه مطلببه احترام سرزانوهای شماره 25 تیم ملی
ترافیک ,راننده ,انداخت ,مسیر ,هم ,باز ,من هم ,هزارتومان برای ,مسیر دیگری ,زد و ,تاکسی عزیز ,برای راننده تاکسی
درباره این سایت